خدایا دستت درد نکنه بعداز نوشتن اینا بهم کمک کردی ومن
دیدمش...ولی چرا تنهاش نذاشتی تا بهش بگم .امشب هم ی
فرصت بده وتنهاش کن .تامن ببینمش و بهش بگم.ای
خدا...............
دیشت رفتم پارک .توی پارک دیدمش.یکسره نگام میکرد ...ولی
حیف با خواهرش بود ونتونستم بهش بگم.
خدایا بهم کمک کن.
نظرات شما عزیزان: